ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه روز یه مرد مسلح رفت تا انتقامشو از یکی که یه اسلحه ی قلابی داشت بگیره و اون
یارو رو ربایید و بردش تو یه اتوبوس مخروبه. چون اونجا زندگی میکرد. داستان تموم
شد.
یه روز عصری بود که همون خلافکاره مردان عجیب رو که لوازم خانگی فروشی
داشتو کشت. داستان تموم شد.
یه روز یه عطیه بود که به یه خلافکار خفن که کچل بود و کلت نداشت، کلت نداد.
داستان تموم شد.
یه روز یه عطیه بود که به یه خلافکار خفنکه کچل بود و کلت نداشت، کلت نداد.
داستان تموم شد.
یه روز یه پسر بود که اسمش cj بود که خیلی زشت بود و هی میگفت ساکت باشین
ساکت باشین. داستان تموم شد.