شبکه جهانی مستفیض نما

بیشتر نوشته های این بلاگ نوشته های شخصی نویسندگان است و لذا خواهشمند است در صورت کپی و استفاده از این مطالب منبع و نام نویسنده را ذکر کنید.

شبکه جهانی مستفیض نما

بیشتر نوشته های این بلاگ نوشته های شخصی نویسندگان است و لذا خواهشمند است در صورت کپی و استفاده از این مطالب منبع و نام نویسنده را ذکر کنید.

مضخرف



یک داستان کوتاه و غم انگیز :

مایکل شوماخر تعریف میکند

 که یک روز مانده به مسابقات رالی سرعت انگلیس ،

 برای راز و نیاز وارد یکی از کلیساهای لندن می شود

 و در حالی که عبادت میکرده صدای هق هق پیرزنی را می شنود.

 مایکل که به جوانمردی و پهلوانی معروف است نزدیک پیرزن میشود 

و میگوید "واتس ده متِر ننه؟ ꜗ "

 پیرزن که مایکل را نمی شناخته با گریه می گوید

 که پسرش قرار است فردا در یک مسابقه رالی شرکت کند

 که مایکل شوماخر هم در آن شرکت دارد و هیچ امیدی ندارد

 که پسرش در مسابقه برنده شود.

 مایکل با بغض می گوید 

"دُنت واری هانی ، هی ویل بی عه وینر تومارو، دُنت کرای اُلد بِچ ꜗꜗ "

 و بعد از کلیسا بیرون می رود.

روز مسابقه می رسد و

 مایکل شوماخر به بهانه ی همراه نداشتن کارت سوخت

 و خالی بودن باک بنزین از مسابقه انصراف می دهد.

 اما متاسفانه پسر آن پیرزن هم در مسابقه برنده نمی شود ،

 برنده مسابقه پیکانی میشود که یک پسر ده ساله و باباش توش نشستن ، 

چون ماشین بابای اون سریع ترین ماشین دنیاست. هق هق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد