ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیدینگ دیدینگ
به جان خودم هنوز یه عالمه دیگش تو راهه
- مانی برو درو واکن دیگه
- اه نوکر بابات سیاه بود
- نه که تو سفیدی
و ادامه ی داستان.......
من- چه ماجرای اکشنی شدا....از آخر یادمون رفت بپرسیم قضیه چی بود...تازه یارو چه ایثاری کرد مفتی مفتی خرت و پرت داد...مــــــــــــاهان...
- هان
- کوفتو هان...میگما تو که جا پسره بودی چی شد؟؟قضیه سیگارا؟
- بی تربیت این چه طرز صحبت با بزرگترته اینجوری شد نمیگم
- مــــاهــــــــــان
- خیل خب بابا...تو از کجا میدونی؟ظاهرا که هیچی نمیدونی...حتی نمیدونستی که کسی مرده...قیافت تو مغازه مث منگلا شده بود
این شما و این قسمتی دیگر ازرمان با شکوه من
میخواستم بگم مطمئن که یهویی معتاده به سمت ما برگشت...ماهانم سریعا عقب رفت...منم مث مترسک سرجالیز هموجوری تو هنگ واستاده بودم ببینم چی میشه
- داداش شـــــمــــــا کــــــه هــــــنـــــــوز خـــــریــــــدتـــــــو نــــــکــــــردی برو خــــــریــدتـــو بـــکـــن......
خب اینم یه چیزایی خوبی درمورد آقا دزدا. از زبون خودشون می خونیم:
هـــــــــــوم؟ چیه؟ بفرمایین ادامه ی مطلب اینقدر تعارف نکیند.