غروب شادی هایمان فصل سوم

فرشته فرشته پاشو.

سرمو تو بالشت فرو کردم.دوباره صدا گفت:پاشو دیگه دیر میشه.

صدا:پاشو روانی.خرس قطبی پاشو کلاسمون دیر میشه ها.

کلاس وای خدا مرگم بده.خواب از سرم پرید تو جام سیخ شدم که دیدم مریم داره مانتوشو می پوشه. ... 

یک روز بارانی

با سر و صدای احوال پرسی قطرات باران و پنجره از جا برخاستم. خدا خدا می کردم رحمت خدا وسیله ای برای اجابت دعایش .... 

در کوچه های آسمان

سلام عرض شد خدمت شما خواننده ی گلی که داری اینو میخونی اوههه دیدین چی شد؟ههه خب با عرض پوزش بنده شما را اسکل کرده بیدم آخه شما که منو نمی بینین اههه اصلا ولش کن الان لابد میگید حتما خود درگیری داره نه والا خود درگیری چیه؟ امروز میخوام یکم بخندونمتون تاشاید برای لحظه ای تمام غم ها و ناراحتی ها تون رو فراموش کنید باعث افتخاره منه که بتونم شما رو بخندونم.

شاد باشید

در کوچه های آسمان

- ای بابا،کسی اینجا هست آیا؟؟؟

خدایا الان یک ساعته عینهون این آواره ها توی این دشت سفیدم. یعنی من در تعجبم!!اینجا چه جایی یه که سفیده بعد زمینش شبیه پشم گوسفنده یا به زیون خودمون همون پنبه

ولی به نظر میرسه که آسمون باشه حالا نه اینکه ما ازین شانسا داریم که باز بیایم تو آسمونم بشینیم وردل این ستاره ها والا!! 

احترام - عشق

  به کسانی که در لا به لای مشغله شان؛ وقتی برایتان پیدا می کنند احترام بگذارید. اما... عاشق کسانی باشید؛ که وقتی به آن ها نیاز دارید هرگز به مشغله شان فکر نمی‌کنند.

غروب شادی هایمان

فصل اول

با صدای زنگ موبایلم چشمامو زور زورکی باز کردم.اه...بازم این لعنتی ...پس کی می خواد دست از این کاراش برداره.رد تماس زدم.30دقیقه ی بامداده. این خواب و بیداری حالیش نیست که دم به دقیقه به من زنگ می زنه و اس می ده؟؟؟

دوباره چشمامو بستم ولی به ثانیه نکشید که صدای "مسیج مسیج" موبایلم  .....