ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی قسمت داشت
قسمتی مال خدا
قسمت اعظم آن مال بشر
قسمت دست خدا آینه بود
قسمت دست بشر رفتارش
قسمتی ازمردم کارنیکو کردند
قسمتی کارجفنگ
مردم هردو گروه بازتابش دیدند
و گروهی دیگر...
ادامه مطلب
آسمان آبی بود
رنگ خورشید نداشت
بوم نقاشی ما عاری بود
خالی بود
رنگ نداشت
رنگ خورشید نداشت
ابرهایش بی رنگ
آسمانش خالی
قصه بود اینگونه
و شروعش ناگه
دیگر آنجا گنجشک هوس خارج زنجیر نداشت..
قصه غصه ی گنجشک نبود
آسمان رنگ نداشت
روزگار گاری بود
گذرش از گذر قصه ی گنجشک فراری ز قفس رد شده بود
گذرش قصه ی گنجشکک ظاهر بین بود
گذرش رنگ نداشت
آخر آن گنجشکک دل به زنجیر سپرد
دل به خورشید نداد
آسمان رنگ نداشت...
دلمان خواست که شعری بنویسیم به پهنای وجود
فارغ ازدرد وغم و بدبختی
فارغ ازهرسختی
خواستیم تا که قلم برداریم و نویسیم آن را
فارغ ازاین دنیا
لیک افتاد قلم
خم شدیم تا که قلم برداریم
خودمان افتادیم
پایمان سخت شکست
خوب شد فهمیدیم
شعر بی غم هیچ است....شاعربی غم سنگ....
شاید بتوانی بدهی پایانم
قصه ام با نامت همچنان بی پایان
در دل برگ سپیدی جا ماند
قلب من در وسط قصه ما بلوا کرد
کاغذ آخرخون شد
سرخ سرخ رنگ انار
موقع له شدن دانه ی آن وسط انگشتان
قلب من بلوا کرد
کاغذ خونین رنگ
قصه را رنگی داد
رنگ دیوانگی و رنگ جنون
ادامه مطلب
از تمام دنیا
من فقط خانه ای از جنس بلور
رختی ازجنس بهار
آسمانی آبی
و دلی پرز خاطره ی بودن تو
ازخدا میخواهم
و امیدم این است
که خدا میدهد حتما یکی از آن ها را